آنگاه که خورشید درهم پیچید،
آنچه آمد ترجمه و دریافتى از آیه است، و در تفسیر آن چند نظر آمده است.
1 - به باور گروهى از جمله «مجاهد» و ... منظور این است که: آنگاه که نور و روشنایى خورشید تمام شود، و این مشعل آسمانى تیره و تار گردد.
2 - امّا به باور گروهى دیگر از جمله «ربیع» و «ابوصالح» آنگاه که خورشید فرو افتد و نابود گردد.
3 - از دیدگاه «زجاج» آنگاه که خورشید بسان عمامه درهم پیچد.
واژه «تکویر» نشانگر آن است که سرانجام خورشید فروزان درهم می پیچد، و نور و روشنایى آن به تاریکى می گراید، و بسان آهن پارهاى تفتیده به دور افکنده می شود، و خدا براى بندگانش روشنایى دیگرى پدید می آورد.
وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ
و آنگاه که ستارگان تیره و تار گردند،
از دیدگاه گروهى از مفسران پیشین از جمله «مجاهد» «ربیع» و ... منظور این است که: و آنگاه که ستارگان از هم بپاشند و فرو ریزند.
امّا از دیدگاه «جبایى» آنگاه که ستارگان دگرگون و تیره و تار شوند.
به باور ما دیدگاه نخست بهتر به نظر می رسد؛ چرا که در آیه دیگرى می فرماید: و اذا الکواکب انتثرت(64) و آنگاه که اختران پراکنده شوند. با این بیان دیدگاه نخست که در این آیه آمده، بهتر است مگر این که بگوییم نخست نور و روشنایى ستارگان نابود می شود و تاریک می گردند، و آنگاه فروپاشیده و پراکنده می شوند.
وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ
و آنگاه که کوه ها به حرکت در آورده شوند و از شدت حرکت به صورت گرد و غبار پراکنده و سراب در آیند.
وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ
و آنگاه که شتران باردار یا ارزشمندترین ثروتها و امکانات از سوى صاحبان آنها رها گردند، و به حال خود وانهاده شوند.
واژه «عشار» به معنى شترهایى است که به ده ماهه باردارند، و پس از آوردن بچه نیز به همین عنوان خوانده می شوند. این دیدگاه پارهاى از مفسران پیشین، از جمله «جبایى» است؛ اما از دیدگاه پارهاى دیگر این واژه به معنى ابرهایى است که نمىبارند.
«زهرى» بر آن است که من تاکنون این واژه را به این معنا ندیده ام.
و آنگاه که حیوانات وحشى گرد آورده شوند، تا حق پایمال شده برخى به وسیله برخى دیگر، حتى به اندازه زدن یک شاخ و وارد آوردن صدم هاى به دیگرى مورد رسیدگى و جبران قرار گیرد.
وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ
با این بیان در روز رستاخیز خداى دادگر حیوانات وحشى را که در این جهان براى امنیت خویش از یکدیگر می گریزند، همه را در کنار هم گرد خواهد آورد تا به فراخور حال آنها داد مظلوم را از ظالم و تجاوزکار بگیرد و آنچه بر آنها رفته است جبران گردد.
پارهاى برآنند که خدا از رهگذر فضل و فزون بخشى خویش به آنها پاداشى ماندگار و مناسب می دهد، تا رنج و درد ستم و تجاوز را بزداید و جبران شود، امّا از دیدگاه پارهاى دیگر آنها پس از این که حق خویش را دریافتند به صورت خاک درمی آیند.
وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ
ممکن است منظور این باشد که: و آنگاه که آب گوارا و شیرین دریاها با آب هاى شور در آمیزند و همه آنها به هم بپیوندند.
از دیدگاه «مقاتل»، «مجاهد» و «ضحاک» منظور این است که: و آنگاه که با برداشته شدن فاصله از میان دریاها، همه آنها به هم درآمیزند و یکپارچه شوند.
امّا از دیدگاه «ابن عباس»، و آنگاه که دریاها برافروخته شده و به صورت یکپارچه شعله ور گردند.
به باور «حسن» و «قتاده»، و آنگاه که دریاها خشک گردند، و آب آنها یا در زمین فرورود و یابه صورت بخار درآید و قطرهاى از آنها نماند.
اما به باور «جبایى» آنگاه که دریاها از چرکابه و خوناب هاى که از پیکرهاى عفونی دوزخیان روان است لبریز گردند.
گفتنى است که منظور از دریاها از دیدگاه پارهاى، نه دریاهاى دنیا که دریاهاى دوزخ است؛ چرا که دریاهاى این جهان با پدیدار شدن رستاخیز نابود می گردند.
وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ
و آنگاه که جان ها به هم درپیوندند.
از دیدگاه گروهى از جمله «حسن»، «مجاهد»، «قتاده»، «ابن عباس» و «عمر» منظور این است که: و آنگاه که هر انسانى با همسان و همانند خود قرین گردد و به هم بپیوندند.
در آیه شریفه از انسان به «نفس» تعبیر شده است، از «روح» نیز گاه با این تعبیر یاد می گردد.
با این بیان منظور این است که: در آن روز هر انسانى با همانند خویش از نظر اندیشه و عملکرد در دنیا، از دوزخیان و یا بهشتیان قرین می گردد.
امّا از دیدگاه پارهاى دیگر، آنگاه که روح ها به پیکرها نزدیک شده و همه آنها به پا می خیزند.
به باور پارهاى آنگاه که مردم فریب خورده و دنباله رو به سوى رهبران فریبکار روند و حقوق پایمال شده خود را بخواهند.
امّا به باور پارهاى دیگر آنگاه که شایسته کرداران با حوریه هاى بهشتى ازدواج نموده و کفرگرایان و بیدادگران با شیطانها.
و آنگاه که از دخترکان زنده به گور شده می پرسند...
در جاهلیت در پاره اى از تیره ها و قبیله ها هنگامى که زمان زایمان زن نزدیک می شد، مردان آنها گودالى آماده می ساختند تا اگر کودک نورسیده، دختر بود، او را به آن گودال سپارند و اگر پسر بود براى خود نگاه دارند.
شاعرى در این مورد می گوید:سمیتها اذا ولدت تموت...
نام آن دختر را آنگاه که ولادت یافت «تموت» به معنى می میرد نهادم و گورى که او را در برگرفته و خاموش ساخته است، داماد گرامى من است.
بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ
آن کودکان بی گناه و معصوم به کدامین گناه کشته شدند؟
سبک آیه مورد بحث بسان این است که در نکوهش شرک گرایان از حضرت مسیح می رسد:
آیات تو در دعوت خویش به مردم گفتى که من و مادرم را بسان دو خدا، به جاى خداى یکتا بپرستید؟
«ابومسلم» بر آن است که: آن روز از عاملان این جنایت از دو چیز می پرسند: یکى از انگیزه کشتار دخترکان معصوم و بی گناه، و دیگر از دلیل این جنایت.
و این بیان و این پرسش در آیه مورد بحث بسان پرسش در این آیه است که میفرماید:
ان العهد کان مسئولا(66)
و به پیمان خویش وفا کنید، چرا که از پیمان پرسش خواهد شد.
با این بیان در این مورد از کشندگان مىپرسند، چرا که آنان مسئول جنایتاند و نه کشته شدگان. و اگر از آن ستمدیدگان و کشته شدگان بپرسند براى سرزنش و رسوایى زنده به گورکنندگان است.
وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ
و آنگاه که کارنامه هاى زندگى گشوده شود.
میدانیم که فرشتگانِ نویسنده و مراقب انسان در زندگى او، همه اندیشه ها و عملکردهاى او را نوشته اند و آن روز آن را می گشایند تا صاحبان آن اعمال شایسته و ناروا، آنها را بخوانند و پاداش و کیفر خود را بر اساس عدل و داد دریافت دارند.
وَ إِذَا السَّماءُ کُشِطَتْ
و آنگاه که آسمان از جا کنده و درهم نوردیده شود.
از دیدگاه برخى منظور این است که: و آنگاه که آسمان - بسان پوستى که از تن حیوان به شدت کنده می شود - از جا کنده شده و آنگاه در هم پیچیده و نابود میگردد.
امّا از دیدگاه برخى دیگر، آنگاه که آسمان - به سان سقفى که از جاى خود کنده شده است، از جاى کنده می شود.
و به باور پارهاى، آنگاه که پرده از روى آسمان برگرفته می شود.
واژه «کشط» به معنى برداشتن پرده و روپوش از چیزى است که پوشیده است؛ درست بسان برداشتن پوست از کوهان شتر.
وَ إِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ
و آنگاه که دوزخ شعله ور و برافروخته گردد.
به باور پارهاى منظور این است که: و آنگاه که دوزخ شعله ور گردد و هر لحظه بر شدت برافروختگى آن افزوده شود.
امّا به باور «قتاده» منظور این است که آنچه باعث برافروختگى و شعله ور شدن دوزخ و شدت آن میگردد، خشم خدا بر ظالمان و بر گناهان و پلیدکارى هاى انسانهاست. وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ
و آنگاه که بهشت پر طراوت و زیبا را نزدیک آورند.
آرى، آن روز بهشت را به شایسته کرداران و نیکان نزدیک می سازند تا در آن درآیند.
عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ
آرى، آن روز هر کس هر آنچه را فراهم آورده است می داند و در می یابد که براى آن روز چه کارى انجام داده و چه توشه اى حاضر ساخته است.
از دیدگاه پارهاى منظور این است که: در آن هنگام هر کس می داند که چه کارهاى شایسته و ناشایسته اى انجام داده است.
قســـم دلا بـه طــارق و آیـاتِ نــور آن
قسمهمی به آتش و خشمِ ستارگان
قســـم بـه آیـه آیـه ی قـــرآن ایــزدی
قســـم چنـان به وسعت دنیـای بیکران
قســـم بـه اشک خـون یتیمان روزگار
قســم به جـان پـاکِ پیمبـر، عزیزِ جان
قســم به آه و لـرزش سیاره ی زمین
قسم به آتشی و به طوفان در آسمان
قسم دلا به حسرت یک قطره آب،نیز
قســم بـه گـیســوانِ پـریشـانِ مـادران
گــر دیو غم، نکشد دســتِ خـــود ز جــور
پایان رسد که عـمر زمین در زمــانه، هان
کلمات کلیدی: