منبع : hooonlyhoo.blogfa.com
ما جـز متـاع عشـق، زِ دلبـر نمی خریم
از مال و جان گذشته به فرمانِ رهبریم
آن تشنـگانِ باده ی جــاوید خــوانده اند
مـا آن زلالِ چشــمه ی آب ســـکـندریم
شـرحِ میخــانه و آن پیـــر، کجــا بتـوانم؟
دل از آن گوهـــرِ تدبیــر، چــرا بســتانم؟
فلمم می شکند گـاهِ سخن گـفتن از او
کار صَعب است و نفس گیـر، دلا میدانم
29 فروردین
میلاد رهبر گرانقدر،
پبرِ فرزانه ی عشق، بر آن حضرت و عاشقانش
مبارک باد.
مـژده ای دوست مـرا مـاهِ تمــام آمده است
در بَرَش حضـرتِ جانـم کــه غلام آمده است
گلِ خورشیدِ من است آنکه شکُفتی به بهار
شـوقِ امیـدِ من است آنکه امـام آمده است
تا که بس خام شود پُختـه ز او، از بَرِ دوست
دوسـتان، پُختـه پی کـودکِ خـام آمده است
کـوری چشـمِ همه بد نظــــران، فتنه گــران
شــارع دیـنِ خــدا، پیـــرِ هُمـــام آمده است
دیـو و دَدَ کـرده قـیـام از بَـرِ ظلــم و ستمی
شـاهِ اَفرَشـته کـه بَـر ضِـدِّ قیـام آمده است
شب بُـد ایـن مُـژده به اربابِ نظـــر داد صـبا
شب شکن رافعِ شبهای ظلام آمده است
آنچـه دیـدم بـه سـحـر لطـف خـداونـدی باد
شــادی روی وی، ایـام بـه کــام آمده است
شعرِ طـارق بـزند بوسـه بـر آن سـقفِ بلنـد
که بر آن شمس خـدا، ماهِ تمـام آمده است
تـو از دیـارِ غــریبـانِ عشــق می آیی
بخـوان سـرودِ دلِ مـن به گاهِ تنـهایی
تـو آمـدی و غــمِ عشـق با تـو می آمد
یقین بدان که بدان غـم،شکوه فردایی
به خـون تـو تشـنـه، چــه نانجـیبـانی!!
به عشق تو زنـده، چه قـومِ شیدایی!!
به چشـم مـردم جاهـل تـو آدمـی زاده
به چشم عاشقِ شیدا که یک معمایی
بـرای شـب زدگـان، تـو ســرود بیـداری
بـرای خیـــلِ شـــقایـق، امـــامِ والایی
به برکه ها که دعایت هماره این باشد:
«روان چـو رود، خـدا را به بوی دریایی »
به ذهنِ خامُش خُفـاش،کی بوَد نوری؟!
به جنگِ شامِ تباهی، که شیدِ یکتـایی
به گلستان محبّت، که طارقم میگفت
امیــد اُمِ اَبیــها، ســــــرودِ گـل هــایی
و اذا حکمتم بین الناس ان تحکمو بالعدل
آنجا که عدل خیمه زَنَد پُشتِ غَم خَم است
وآنجــا که عدل ســـایه نـدارد جَهنَــم است
وفتی علـی(ع) ، به پای عـدالت نهـاده سـر
جـان گــر فـدای راهِ عـدالـت کنـم کم است
کلمات کلیدی: